سلام من ۲۷ سالمه یکسال نشده ازدواج کردم مادرشوهرم هربار میگه بچه بیار پس کی میاری
خستم کرده حساس شدم خوشم نمیاد برم خونشون شوهرم باهام کاری نداره و چیزی نمیگه جلوشونم میگه فعلا نمیخوایم ولی بازم میگه یبار میگه مگه‌ما مسخرتیم بچه بیار یبار میگه دینم گردنته ول کنم نیست هی تکرار میکنه نمیخوام بی احترامی بشه چون شوهرم رو خانوادش و احترامشون حساسه ولی چی بگم غیرمستقیم که به شما ربطی نداره؟
بگو این مسایل خصوصی هر وقت تصمیم گرفتیم میاریم
بی محلی
ینی چی دینم کردنته چه مزخرف ایندفه دیگ جوابشو نده هرچیگف
بگو خودم‌میدونم چی ب صلاحه زندگیمه
مثل پدر شوهر من دائم می‌گفت یه پسر بیارین 😳🙄
کاری به حرف مادرشوهرت ندارم
ولی سنت خوبه . ناباروری زیاد شده به جات بودم اقدام میکردم
بگین من بیارم شما بزرگش می کنی؟
بگو اصلاشکم خودمه الکی گفتم نگیا
بیخیال همه میگن .من با همه این حرفا هفت سال بعد بچه دار شدم و این بهترین تصمیم برای زندگیم بود
😐بچه بیارمم برای خدم و شوهرم میارم ن برای شما که هی بچع بچه میکنی
بچه میخاستی خدت بیشتر میاوردی من ک دستگاه تولید بچه نیستم!
وقتی برمیگرده میگه بیار مگه ما مسخرتیم یا میگه دینم گردنت بنظر شوهرت به تو بی احترامی نمیشه؟
وقتی اینجوری گیر میده توم بگو اونی ک قراره زجر و دردسر و بدبختیشو بکشه منم خرجشم شوهرم میده شما فقط قراره خنده هاو اروم بودنشو ببینی
ماهروقت تونستیم از عهدش بربیایم بچه میاریم
بچه اوردن یه تصمیم خصوصی و دونفرس ک راه پشیمونی هم نداره من ک نمیتونم بخاطر دل شما یه عمر خودمو بندازم تو دردسرلطفا دخالت نکنید
