نمیدونم ولی
کلاس سوم یه معلم داشتم اصلا یه چیز عجیبی بود ....
دفتر ریاضیمو یادم رفت منو برد جلوی کلاس
دعوام کردم ، بعد کلی مسخرم کرد جلوی بچه ها 😐
بعد بهم گفت چرا گریه نمیکنی ؟!
گریه کن !! 😢 چرا گریه ت نمیگیره ؟!
یا گریه میکنی یا میبرمت پیش خانم فلانی ( مدیرمون )
+ هر کی بود جا من باید می گرخید ، خیر سرم بچه بودم 🥺 جلو همه خجالت کشیده بودم بعدشم میترسیدم ....
مثل روانپریش ها فقط تکرار میکرد گریه نکنی میبرمت پیش مدیر 😐
منم مثل بچه ها پروها بهش گفتم نمیخواد خودم میرم الان پیشش 😂👊 گریه هم نکردم ولی یه هفته شبا کابوس میدیدم ، بعد اون روز دستام هم همش میلرزید ( هنوزم هست ) .......
الان گفتی سوم ابتدایی یادم اومد _ چقد اذیت شدیم اون روزا 😐