بد بخت شوهرامونم موندن وسط بیچاره ها
حالا هر دفعه مریض میشد شوهرم هی التماس منو میکرد که براش اش بپزم
بعدش یه بار که دعوامون شد خودشم دید تقصیر اوناست من به سر بریده امام حسین قسم خوردم که براش هیچ کاری نمیکنم الان دیگه میدونه قسممو نمیتونم بشکنم دست از سرم برداشته
به شوهرم میگفتن تو زن ذلیلی زن تو باید کنیز و حمال باشه تو بلد نیستی مجبورش کنی کارای مارو بکنه
منم دروغ چرا شستموشون گذاشتمشون کنار دیگه اون جرات و نمیکنن فعلا