مدام میگه مجرد بودم راحت بودم.
قراره خونه بخریم، باید یه کم خودشو جمع و جور کنه تا بتونه بخره
ولی راحت طلبه میترسه و نمیخواد کاری کنه.
همش میگه مجرد بود کاری که دوست داشتم را انجام میدادم.
امروز سه بار بهش گفتم بیا یه اتاق بود جارو کنیم که گرد و خاک نباشه کلی غر زد که یه بار گفتم نه چرا تکرار کردی، در حالی که مردای خانواده مون چیزی این طوری نمیگن. عصبانی میشه مدام میگه چه بذبختی گیر کردم، کاش مجرد بودم