درمورد همکلاسیای دانشگامه( نه همشون سه چهار نفرشون اینطورین)
من یه چند مورد براتون تعریف میکنم شما بگید برای ترمای بعد چی کارکنم
ترم آینده کاراموزی توی بیمارستان واقعا دوست ندارم با اینا روبه رو بشم، اصن ترس برم داشته ، فک میکنید رفتاراشون بخاطر چیه؟
مثلا چند وقت پیش رفته بودم دانشگاه ، چند تا از دخترا با دو تا از پسرا هم بودن برای یه کاری رفته بودیم...
بعد یکی از پسرا با حالتی که انگار منو ندید برگشت به دختر کناریم سلام کرد...انگار من اصن نیستم...
یه بار هم موقع صحبت با استاد من یه لحظه ازش اجازه گرفتم اونم کلا به هممون ۵ دقیقه استراحت داد گفت زود برگردید من گفتم چشم...رفتم دستشویی وقتی داشتم برمی گشتم از پشت دیوار صدای دو تا از دخترا با همون پسره میومد...که لحن "چشم گفتن" منو مسخره میکردن
خدایی اینم دیگه مسخره کردن داره...یه کلمه آخه حالا جوری خاصی ام نگفتم ها یخورده محکم گفتم" چشمم"
اینا سه چهار نفرن که همیشه با من اینطورین،،، توی ترمای قبلم منو خیلی اذیت میکردن، خاطرات تلخ دیگه ام ازشون دارم
واقعا این مدت نمیدیدمشون چقدر راحت بودم
توی ترمای اولم من خیلی خجالتی بودم و استرسم زیاد بود، استاد یه بار برای یه سوالی منو برد پای تخته (چون مسئله بود) وقتی روم به تخته بود با لحن تمسخر آمیز و خنده و شوخی میگفتن" احمق "..." خنگ" و ... اصن استرس گرفتم ..پاهام شروع کردن به لرزیدن و خراب کردم حسابی
من دختر بدی نیستم، اصن نمیخوام بگم خوبم ولی اینقدر کم حرف هستم که نه خوبی نه بدی ام رو کسی متوجه نشه...به معنای واقعی کلمه " معمولی" ام...
چرا اینقدر دلمو میشکونن...
دانشگاه رو برام زهر کردن
ببخشید مجبور شدم بیام با شما دردو دل کنم هیچکی رو ندارم
میدونید خانما ترم آینده خیلی مهمه کارآموزی دارم و احتمال زیاد حضوریه دوباره قراره اینارو ببینم چطور تحمل کنم این همه بی احترامی و توهین رو؟؟؟
با اینا چطور سر کنم؟