صبحی حالم خوب بود سرد بود باهام منم دلم گرفت از رفتارش ناراحت شدم و ازش پرسیدم ک منو میخوای یا نه. گف نع. بعد دعوامون شد و گفتم از ته دلت بگو. گف که امروز تا فردا باید همش تو راه بیمارستان باشم (سرطان خون داره) بجا اینکه ارومم کنی اعصاب منو خورد کردی بعد گف برو خودم آروم میشم . گفتم چرا بهم نگفتی از چی ناراحتی. گف نمیخوام شریک بدبختی هام شی .بعد رفت نمیدونم کجا رفت. گوشیش خاموشه دلم دارع هزار راه میره نکنه چیزیش شده باشه. تا عصبی میشه از دهنش خون میاد نمیدونم چیکار کنم😭😭😭تا ناراحته میریزه تو خودش هیچی بهم نمیگه منم دلم میگیره دیگه نمیتونم ارومش کنم 😭روحیه نداره نمیدونم چجوری روحیه بدم بهش 😭😭😭😭😭😭😭
خب اون الان روی خودش کلی فشار هست توهم میری روی اعصابش
عزیزم میدونستی مریضه و باهاش ازذواج کردی؟اگ اره پس خیلی عاشقی
ولش کن بدبختو
اگر رابططتون عمیق نیست کات کن
صبر کن بیاد از دلش دربیار
بنظرت چرا باهات راحت نیست موقع ناراحتی
وایی چقد گناهه نامزدت🥺خیلی ناراحت شدم
مارو سر کار نذاشتی؟ 😕
با توجه به بیماریش
اگر واقعا دوسش داری کمی درکش کن 🤍 و کمتر بحث و دلخوری راه بنداز
چون بیماری سخت و دردناکیه ... حق بده کم طاقت باشه پس روش فشار نیار
حتما از دلش در بیار عزیزم👌🏻
ب خونوادش زنگ یزن
دیگه منو میخوای این چرت و پرتا چیه میپرسین خودت میدونی حالش بده باز بدترش میکنی والا
خواهر من عاقلی ؟؟ اخه شوهرت با این دردی ک داره بجا اینکه حس خوب بدی بهش داری اذیتش میکنی
سرکاریه!!
خدا شفاش بده اون مریض هست و خیلی حساس هست شما باید مرهم باشید
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
