چرا مردا اینجورین اخه😒😒دارم کلافه میشم یه مدت زیاد اذیتم کرد با کتکاش و معتادیش و ...و بقیشو تو تاپیکام گفتم
رفتم طلاهامو فروختم زمین خریدم خودم به اسم ایشون (میدونم دیونه ام )یه اسب داشتم تو دیوار فروختم نمیدونم باور میکنین یا نه ولی با مردا درباره اسب و اینا حرف میزدم خودم خجالت میکشیدم با پولش رفتم آهن خریدم نقشه خونه رو خودم کشیدیم همه کارایی مردونه رو خودم کردم حالا یه چیزایی مونده که من سر در نمیارم ازش. بهش میگم تو اینکارا رو کن میگه عجله نکن .ولی من دیگه نمیتونم تو روستا باشم میخوام زودتر شروع کنم خونمو برم شهر پیش پدر و مادرم ولی آقا به هیچ جاش نیست چیکار کنم کمکم کنید😭😭