آخه چرا انقد خودتو اذیت میکنی عزیزم؟ چرا استرس آخه؟ چرا میگی نمیتونی دوباره عمل باز انجام بدی؟ آخه چرا انقد به خودت ظلم میکنی؟ الان انقد علم پیشرفت کرده که دیگه فیبروم و کیست کسی رونمیکشه
یکم به خودت تلقین کن که میتونی و هیچ مشکلی با عمل باز نداری
ببین عزیزم پدر من ۷۵سالشه تو همین چن ماه گذشته سه تا عمل داشته الانم خدارو شکر خیلی حالش خوبه فقط به این جهت که روحیه بالایی داره.
وقتی من ده سالم بود(اونزمان که هنوز انقد علم پیشرفت نداشت) آپاندیس ترکیده بوده وقتی تو اتاق عمل شکمشو باز میکنن تمام بیمارستان از بوی عفونتش شاکی میشن. دکترش میگه به خانواده بگین بیان که تا صب دووم نمیاره اما وقتی ما رفتیم دیدنش انقد خوش و سرحال بود که کلا نگرانی ما رفع شد
بیست سال پیش معدش انقد داغون بود که اگه تو محل باز هم آروق میزد تمام اطرافیان از بوی بدش معذب میشدن و دکتر بهش وقت عمل میده اما بابام ماه رمضونو بهونه میکنه ومیگه عمل باشه برای بعد ماه مبارک، با تمام ناراحتی و زخم معده و زخم اثنی عشر کنار میاد و به لطف خدا به عمل هم نمیرسه و با دارو درمان میشه
موقعی که من بچه بودم واریس میگیره پاهاش و با دارو درمان میکنه بعد تصادف میکنه پاش میشکنه بعد از چهل روز وقتی گچوباز میکنن دکتر میگه بد جوش خورده دوباره تو اتاق عمل براش پلاتین میذاره خلاصه بعد از چن سال بیماریی میگیره بنام برگر که خون توی رگ رسوب میکنه و اون قسمت از بدن سیاه میشه و از دست و پا هم شروع میشه، این مریضی بقدری دردناکه که شب تا صبح نشسته و ناله می کرد با اونهمه داروی مسکن میخورد و حتی گاهی مورفین تزریق میکرد تا اینکه بمدت دوسال هر دوتا پا درگیر میشه و از زانو قطع میشه البته تو چند نوبت عمل جراحی. ولی تمام کارها حتی موتور سواری و باغداری رو هم خودش انجام میده البته ماشین هم میرونه تعمیرات خونه و هرکار دیگه ای ازش میخوای نه نمیاره
خلاصه اول جوونی چشمشو عمل میکنه و دوسال پیش هم در دو نوبت آب مروارید عمل کرد
و اینو بگم که سه سال پیش وقتی خبر دادن داداشم و خانوادش تو تصادف کشته شدن برای تحویل جنازه رفتن آشخانه وقتی برگشت ما گفتیم از قصه دق میکنه چون خیییییلی رابطش با این برادرم خوب بود، اما وقتی تو راه بهش زنگ زدیم حالشو بپرسیم تو صداش ذره ای لرزش نبود وقتی اومد خیلی محکم و قوی بود میگفت خدا خودش سی سال پیش بهمون داده حالا خواسته پس بگیره ما هم راضی ایم به رضا و مصلحت خودش
پارسال فتقشو عمل کرد که دوباره محل عمل بار شده بود تا یکسال با فتق بند سر کردن و دکترش میگف فایده نداره اگه ده بار دیگه هم عمل کنی بازم همینطور میشی و تو این مدت حتی یه روزم خونه نشین نشد تا این که شیش ماه پیش دکتر دیگه ای پیداشد و عملش کرد و دو ماه پیشم پروستات عمل کرد همه میگفتن بعد عمل پروستات تا دو ماه نمیتونی حتی راه بری اما بابا من بعد از ده روز بیرون میرفت و کارهاشو خودش انجام میده انقد هم غرور داره که اجازه نمیده کسی کمکش کنه
اینطور بگم که مامانم میگه از اول زندگیمون من مریض داری میکردم و همیشه پرسناریشو میکردم. راست هم میگه چون منم شاهدم که چقدر بیمارستان رفتیم برای بابام ولی خدارو شکر هیچوقت روحیشو از دست نداد
وقتی دوتا پاشو ازدست داد مامانم گریه میکرد میگفت خونه نشین میشه اما بعد از چند ماه با دوتا پای مصنوعی میدوید😋😋
بانو جان سرتو به درد آوردم ولی امیدوارم که توهم یه خورده روحیه تو بالا ببری و این مشکلو بلا ندونی و مصلحتی بدونی از طرف خدا که با حکمت خودش راه درمانشم میذاره جلو پات پس قوی باش و با اراده