2733
2734

بوی غذای مورد علاقت پیچیده بود تو فضای خونه... صدای شُر شُر آب از حموم می‌مومد... چقد میچسبید یه دوش خنک بعد از یه روز گرم تابستونی... میدونستم الاناست که صدام میزنی.: "عشقم... حوله مو بیار.."... یک.... دو... سه..." عشقم.. خانومی... حولمو بیار... "..  یه لبخند عمیق میاد رو. لبم... اونقدر که دندونای ردیفم از لابلای لبهای رژ زده‌ام... چشمک می‌زنند... بعد چهار سال... عادت کردم به این بهونه های عشق بازی‌های یواشکیمون...با همون لبخندم میگم.."چشم عشقم..."...یه دست لباس خونگی ست خودمو میذارم روتخت...و...یه نگاه تو اینه به خودم می‌ندازم... موهامو شونه میکنم و یه طرف شونه‌م میریزم... غذا رو میچینم... سالاد شیرازی خوشگلم دارن بهم چشمک می‌زنن... دلم نمیاد قبل اینکه بیایی ناخونک بزنم که... 🥺..  یه دیس برنج.. یه پیاله خورشت... یه کاسه سالاد شیرازی.. دوتا قاشق چنگال... یه پارچ دوغ... یه دونه لیوان... و یه جفت گل رُز....هوم...همه چی تکمیله.......


بوی عطر تنت نزدیک و نزدیکتر میشه.. میدونم تا چند ثانیه دیگه صدای قدم‌هات میپیچه... و دستهایی که دور بدنم  میپیچن.. و یه نفس عمیق تو موهام  می‌کشن....صدای زمخت مَردونه‌ات از جایی در اعماق حنجره‌ات کنار گوشم زمزمه می‌کنن..."  عاشقتم.... " سرمو می‌چرخونم سمتت و می‌گم: " من بیشتر .... "

روبرو هم می‌شینیمو...با بسم الله شروع می‌کنیم به خوردن یکی از چهارمین شامهای سال چهارم زندگی مشترکمون....

خدارو شکر میکنم....و از خدا می‌خام این عشق در زندگی تموم عاشقان جریان پیدا کنه...و تداوم داشته باشه....مهم تداوم داشتنه...خیلیا فقط چند ماه اول ازدواجشون ... خیلییا یکی دو سال اول زندگیشون براشون عادی میشه... خیلیا حتی به مرحله ازدواج نمیرسن و... 🥺

خدا کنه همه زنوشوهرا.....زندگی عاشقونه ای داشته باشن...🥺😍♥💋💍🙊🙈🌹



شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز