برخلاف تصورم که فکر میکردم عمل باز،اذیت کننده تر هست، ولی برای من اینطور نبود (کلی ميگم)
منم آیتم درد و سوزش و... رو هم داشتم ولی مدت طولانی نبود و خداروشکر فکرشم نمیکردم عمل رو بخوبی پشت سر بذارم، داره کم کم یکسال میشه.
درد و سوزشهامم با ژلوفن جون حل میشد.
منم اوایل به راست و چپ نمیتونستم بخوابم
بعد از عمل پریودهام کمتر از قبل شده
شکمم هنوز بزرگه و رومخمه و نگرانی هنوز باهامه
چکاپ اولم خوب بوده
چکاپ دومم هم که بعلت کرونا کنسل هست تا تماس بگیرن
سرپا میشی فقط زمان میبره و باید صبر و تحمل داشته باشی عزیزم.
ذهنتو خالی از هرچیزی کن
فقط به من فکر کن
عمل خیلی حال میده اونم لاپاراتومی فقط
ولی تکرارش نهههههههههههه
سلام. کی می تونیم بریم سونوگرافی؟ دکترها الان هستند؟ بیمار ویزیت می کنند یا فقط باردار ها ویزیت می شن؟
خوب به رسم دیرینه این تاپیک منم خاطراتم رو براتون مینویسم ؛
صبح پنجشنبه هفت صبح لاله بودم تا پذیرش شدم و رفتم بخش و بستری شدم ،جوراب واریس پام کردن ، مشاوره ریه برام نوشته بود دکتر که یه دکتر ریه اومد و عکس ریه ام رو دید و گفت مشکلی نداری برای عمل ، آزمایش خون ازم گرفتن ...در حین انجام این کارها که حدود ساعت ۸ شده بود چند بار شنیدم که میگفتن مریض دکتر آصف رو چرا نمیفرستین ... بیمار بر اومد که منو ببره گفت کجایی بابا اتاق عمل رو بهم ریختی !!! همه منتظر تو هستن !! هی باهام شوخی میکرد که چقدر مظلومی ،همیشه اینقدر مظلومی ...😄 تا رسیدم اتاق عمل ، برخورد پرسنل خیلی خوب بود ، خانم دکتر زیبایی اومد خودشو معرفی کرد که همراه دکتر آصف توو عمل من هست و سوالاتی پرسید ،بعد دکتر بیهوشی اومد بالای سرم و خودشو معرفی کرد بسیار مهربان و با شخصیت بودن ، باورم نمیشد توی ایران هم همچین رفتارهای انسانی ببینم !!! خلاصه گفت الان یه دارو بهت میزنم که استرس ات کم بشه و کلی حال خوب پیدا کنی ...رگ گرفتن ازم و یواش یواش احساس آرامش داشتم میکردم که بیهوش شدم 😅 عملم ۴ ساعت و نیم طول کشید وقتی به هوش اومدم خیلییییی درد داشتم اصلا فکر نمیکردم لاپاراسکوپی اینقدر درد داشته باشه ،که الان فهمیدم بستگی به میزان کاری داره که داخل شکم انجام میدن ، اینطور که دکتر آصف بهم گفت بیش از ۳۰ تا فیبروم و کیست درآورده 😰😰😰 گفت عملت خیلی سنگین بود و طبیعیه که درد داشته باشی
پرستارم مرتب چک میکرد و مسکن تزریق میکرد ولی واقعا تا شب دردم خیلییییی شدید بود ، کمک پرستار چند بار برام شیاف گذاشت غروب بهم چای عسل دادن ،بعدش شربت انجیر و قرص دایمتیکون که جلوی نفخ رو بگیره ، بعدشم گفتن باید راه برم ، اولین بار که از تخت پایین اومدم خیلی سخت بود ولی باید میومدم به خاطر گاز co2 که تزریق میکنن گفتن اگه راه نرم درد شونه میگیرم ، که خداروشکر اصلا این مشکل سراغ من نیومد ، به زور با پایه سرم راه میرفتم چند باری برگشتم روو تخت و مجدد راه رفتم چون نفخ شکم داشت آزار دهنده میشد و باید راه میرفتم ...خلاصه ۴ صبح بود که یکمی آروم شدم و شدت درد افتاد و یه ساعتی خوابیدم تا ۵ صبح که پرستار اومد و آنتی بیوتیک و مسکن زد توو سرمم و بعدش صبحانه آوردن و باز بعدش باید راه میرفتم ...تا ظهر که دکتر آصف اومد و مرخصم کرد و گفت با جواب پاتولوژی بیا ببینمت ،
امروز هنوز جواب آماده نبود ، اهان یادم رفت روز پنجم بعد عمل هم به خاطر خونریزی هموگلوبینم اومده بود پایین و نمیتونستم چند ثانیه بیستر روی پاهام بیاستم ، همسرم با دکتر تماس گرفت گفت بیارش یمارستان ...ولی باید به اورژانش لاله مراجعه میکردم متاسفانه ، نگم براتون از اورژانس لاله که هرچی من از بخش و اتاق عمل و دکترم راضی بودم ، اورژانس اونقدر بد بود که .... چی بگم خیلی طولانی شد سرتون درد آوردم شرمنده 🙈 برای یه رگ گرفتن یه دست منو چنان آش و لاش کردن آخر هم نتونستن ،گفتم نفسم بالا نمیاد ولم کنید ، همسرم اعتراض کردکه این چه وضعیه و رفت یه پرستار دیگه آورد که خداروشکر اون یکی دستم رو هلاک نکرد و موفق شد سرم رو وصل کنه ،🙄 دکتر عمومی کشیک هم با گاو خدا هیچ فرقی نداشت ،تا تونست جیب ما رو خالی کرد و سونو ، نوار قلب ، آزمایش ، ...تازه میخواست سی تی ریه هم بفرسته که همسرم گفت میخوای دست منو هم گچ بگیر 😅 خلاصه با هر بدبختی بود حدود ۲ شب از دستشون فرار کردیم و ۷۰۰ تومنی پیاده شدیم اومدیم خونه 🤷♀️ از روز هفتم احساس کردم رو به بهبودم ، خلاصه یه هفته اول برای من خیلی سخت گذشت ،امیدوارم تجربیات من هم بتونه کمکی به کسی بکنه ، این همه شکایت من از درد هم امیدوارم باعث ترس و نگرانی کسی نشه من به خاطر تعداد زیاد کیست و فیبروم درد زیادی داشتم
به امید سلامتی برای همه کسانی که این تاپیک رو میخونن و دنبال میکنن ♥️🌹♥️🌹🙏🙏🙏🙏🙏
چقدر خوب که خاطراتت را نوشتی. پس تو هم کلی فیبی داشتی مثل من. البته من 10 تا دونه بود اما همون ده تا پدر منو در آورد. انقدر سختی کشیدم که نگو. الان با گذشت سه سال برگشتم به همون پله اول . دلم می خواد بشینم یک عالمه گریه کنم اما خودم هم می دونم که سودی نداره
اره دیگه. وقتی خود دکتر سونو می کنه. ادم همیشه این فکرها تو سرش می مونه. البته من بعد از عمل رفتم سونو بیرون اما بعد از اون دیگه نرفتم. سونو خود دکتر رفتم.
در مورد ماها چون فیبی ریز زیاد بوده. ممکنه باز در بیاد
