خیلی اذیتم میکنن
خیلی ذهنم از روی درس میپره😞
امسال واقعا میخوام ک بخونم اما فکر گذشته و اینک بقیه چقدر از من زرنگ تر بودن و تونستن سریع خودشونو ب جاهای خوب برسونن همون سال اول دوم
ولی من همیشه مایه ننگ مامانم بودم
مادرم چقدر منو با سختی بزرگ کرد و من چ اشتباهاتی ک تو سالای مهم زندگیم نکردم
چه وقتی کلاس ششم بودم
چه وقتی دوازدهم بودم همیشه جاهای حساس من خر میشدم کارای احمقانه میکردم
یکی از هم کلاسی های ششم همون سال خوووب تلاش کرد تیزهوشان قبول شد
من مسخره بازی درمی اوردم قشنگ تلاش نکردم باز خر شده بودم تهشم نمونه لب مرز قبول شدم
دوازدهمم باز خر شدم😭 کارای اشتباه کردم درس نخوندم لجبازی کردم
چرا مایه ننگ مامانم هستم همیشه
چرا دخترای دیگ انقدر مایه افتخارن واسه مامانشون
من هی حرصش میدم
الان میخوام بخونم خودش میگه دیگ بشین بخون ولی من هی این فکرا میاد تو ذهنم
چیکار کنم😞 خیلی عذاب وجدان میگیرم😔