رفتم با خواهرم خونشون
دختر خواهرم گفتش گشنمه بابام بلند شد براش ساندویچ کالباس درست کنه.به بابام گفتم بابایی یه پر کالباس بهم بده گفت نهههههه من ده تا کالباس در آوردم برا دوتا ساندویچ یکی بدم به تو کم میاد
خیلی ناراحت شدم ولی حرف نزدم
بلافاصله دخترم گفتش بابا جون به منم ساندویچ بده
گفتش نههههه برا مهدیه میخوام درست کنم
دیگه من بعض کردم دیدم یه نصف ساندویچ داد به دختر من.یکی نصفی به دختر خواهرم
بعدم یه کالباس داد بهم گفت اگه اینو دادم بهت چون از ساندویچ دخترت کش رفتم
خداشاهده اگه بابام نبود دستشو پس میزدم
خب اگه اون نوهشه دختر منم نوهشه
یکی بده به اون یکی به این
این کارا دیگه چیه