سلام دوستان. من یه پسر 6 ماهه دارم و یه دختر 5 ساله. پسرم به طرز وحشتناکی شیطون و بی قراره و اذیت می کنه . فعلا توی مرخصی زایمان هستم و از سه ماه دیگه باید یرم سر کار خیلی خسته و داغونم هم فکری هم جسمی مامانم که وضع منو دید دلش برام سوخت و گفت از حالا هفته ای دو روز بیار صبح بزار پیش من و برو خونه استراحت کم که هم به من عادت کنه و هم تو یه نفسی بکشی اخه قراره بزارمش پیش مامانم تا دوسالگی. امروز اولین روزه که هر دو رو بردم گزاشتم اونجا که خیر سرم یه کم استراحت کنم. ولی از همین الان پشیمون شدم .دارم از عذاب وجدان میمیمرم. دیروز خوشحال بودم می گفتم فردا کییییف می کنم ولی الان انقدر ناراحتم که اصلا بهم خوش نمیگذره. می دونم داره به اونا خوش میگذره مامانم و بابام خیلی بهشون محبت می کنن ولی نمیدونم چرا حس بدی دارم.................. اصلا انگار ما مانا افریده شده برای غصه خوردن و فداکاری..............
مهم نیست که دور و برت پر از آدم باشه........مهم اینه که دور و بریات آدم باشن