شوهرم خب از اول زندگی رو پای خودش بود این درست ولی انقد خانوادش ظلم کردن بهم.مادرش پس اندازشو گرفت ن ی کولر داشتیم ن ی تلویزیون ی نیم ست ک واسم اورد بعد یک سال اومد پسش گرفت هر مناسبتیو میگفتن ما رسم نداریم درصورتی ک برا جاریم رسم داشتن چقد خانوادمو خورد کردن شوهرمم درسته تقصیری نداشت ولی رو حرف اونا بود حالا درسته جبران میکنه برام ولی ی بارم نمیگه دستت درد نکنه خانوادش ی جوری همی الانم انقد حق ب جانبن ک بیا و ببین بخدا انقد دلم پره از دستشون از ی طرف دلم نمیاد برم هزینه خصوصی بدم از ی طرف میگم حالا نرم کی میگه دستت درد نکنه چقد از اول زندگی همش هی پس انداز کنم فکر زندگیمون باشم بخدا شوهرم بهم پول ک میداد میرفتم سکه پارسیان میخریدم ک بعد ک میخوایم کولر بخریم بزاریم روش الان هی میگم برم این پولو ی تیکه طلا بخرم میگم خب چ فایده ک بعد بفروشم.شوهرمم میگه با خودت هر جا دوست داشتی برو چ خصوصی چ دولتی.