شوهرم همیشه سر شب میخوابه اما یک ساعت پیشا تقریبا تو واتساپ پیام بهم داد ک دفتر نوشته هامو خونده..
راستش خیلی وقته چیزی ننوشتم یادم نمیاد چیا بوده ولی بیشتریش شکر گذاری و شکر وجود خودش و دخترم بوده.بیشتر مواقع هم اگه ناراحتی داشتم تو دفتر باهاش دعوا میکردم...
یه روی توی یه نقطه ای از زندگیت قرار میگیری و برمیگردی به سختی های پشت سرت نگاه میکنی، میبینی تو باید این سختی هارو میکشیدی، باید از این درد ها عبور میکردی ، باید این اتفاق ها میوفتادن تا تو به جایی که الان هستی برسی❤️🌸
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بگو فقط دلنوشته بوده و ناراحتیاتو خالی میکردی اونجا
که هم خاطره بشن هم خالی بشی ....
باهاش با محبت صحبت کن چون باهات خوب صحبت کرده
قدرشو بدون ، خوشبخت باشی عزیزدلم
❤️ تِه خاطر جانِ دلبر بالا بِرمه صِداره تِه خاطر جانِ دلبر صِدا زَمبه خِداره ❤️ 🍃 مازندرونه دله میدلبر منه شاهه اَره فاطی طلائه شرق و غرب مازرون وه می دل اتاهه اَره می دل بخواهه کل ایرون جمع بون می قلب پادشاهه می دلبر منه شاهه عشق و عاشقیمونم تا ابد بجاهه می دلبر منه شاهه 🍃 ❤️کیجا مازندرونیمه❤️
خیلی حس بدیه منم قبلا خاطراتمو و احساساتمو رو کاغذ میآوردم یبار نصفه شب دیدم داره میخونه خیلی ناراحت شدم و تا یه مدت هرچی مینوشتم از بین میبردمش الانم چندساله چیزی نمینویسم
اینجا ایران است رو برای تحقیر به کار نبرید💔هیچ چیز خطرناکتر از این نیست که جامعهای بسازیم که در آن بیشتر مردم حس کنند که هیچ سهمی در آن ندارند. مردمی که حس میکنند سهمی در جامعه دارند از آن جامعه محافظت میکنند، ولی اگر چنین احساسی نداشته باشند، ناخودآگاه میخواهند که آن جامعه را نابود کنند.- مارتین لوترکینگ