2733
2734

بزن باران بهاران فصلِ خون است؛ بزن باران که صحرا لاله گون است!

بزن باران که به چشمانِ یاران، جهان تاریک و دریا واژگون است

بزن باران که دین را دام کردند! شکار خلق و صید خام کردند…

بزن باران خدا بازیچه ای شد؛ که با آن کسبِ ننگ و نام کردند!

بزن باران به نام هرچه خوبیست…

به زیرِ آوار، گاه پایکوبی ست…!

مزار تشنه جوباران پر از سنگ؛ بزن باران که وقت لایروبی ست

بزن باران بهاران فصلِ خون است؛ بزن باران که صحرا لاله گون است!


بزن باران و شادی بخش؛ جان را…

بباران شوق و شیرین کن زمان را!

به بامِ غرقه در خون دیارم؛ بپا کن پرچمِ رنگین کمان را

بزن باران که بی صبرند یاران… نمان خاموش؛ گریان شو بباران

بزن باران بشوی آلودگی را؛ ز دامان بلند روزگاران

بزن باران بهاران فصلِ خون است؛ بزن باران که صحرا لاله گون است!

بزن باران که دین را دام کردند! شکار خلق و صید خام کردند…

بزن باران خدا بازیچه ای شد؛ که با آن کسبِ ننگ و نام کردند!

»───♫♫●|●|●♫♫───«


https://uupload.ir/view/bezan_baran_vm87.mp3/

روزی داریوش بزرگ دستور داد تا همه یونانیان حاضر در کاخ را به حضور او بیاورند...سپس از آنان پرسید به چه بهایی حاضرند جسد پدر خود را پس از مرگ بخورند؟ یونانیان پاسخ دادند که به هیچ قیمتی حاضر به انجام چنین کاری نیستند. داریوش سپس دستور داد هندیان موسوم به گالاتی که والدین خود را پس از مرگ میخوردند به پیشگاه بیاورند!سپس در برابر یونانیان از ایشان پرسید به چه قیمتی حاضرند جسد پدر مرده خود را روی تلی از هیزم گذاشته و بسوزانند. هندیان فریاد بلندی کشیدند و از شاه خواهش کردند که چنین سخنان کفرآمیزی را نگوید...حس میکنم که داریوش حجت را بر صاحبان هر عقیده‌ای تمام کرد. این داستان نشان میدهد که عقاید هرکس فقط از نظر خودش بی‌عیب است و اگر کسی گمان کند عقیده دیگران نادرست است حق ندارد عقیده خودش را به زور به آنها تحمیل کند.به نقل از تاریخ هرودوت؛ کتاب دوم؛ صفحه ۳۷
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز