از همه بدتر اون مامان باباهایی بودن که دهن کیف و جیبشون مثل دهن دراکولا باز بود و بچه ها رو که با شیرجه های ممتد زیر دست و پا یه پونصد تومنی چیزی به چنگ میاوردن زودی میقاپیدن که بده برات نگه دارم
مثل همه عیدی هایی که نگه میداشتن.
اما بعدها تورم زیاد شد و رکب میخوردن
عروسیا زرنگ شدن و مبارک باد میریختن جای شاباش