منم مناسفانه از این داستانا دیدم
دختر خالم افتاد گیر یه زن بابای بی انصاف که هیچ جوره این دخترو تحمل نکرد. خانم تا حامله شد با یه شامورتی بازی دخترخالمو انداختن بیرون.دختر خالم یه مدت خونه ما زندگی میکرد ، بابامم باهاش بد اخلاقی میکرد. هر شب گریه میکرد بیچاره آخرشم زود شوهر کرد که خلاص شه بدبخت تر شد. ولی زن باباهه هم خیر ندیدا . سه ماه بعد بچه اش سقط شد . هر چی دوا درمون کرد دیگه بچه دار نشد. تازه پررو خانم اومده بود کلی فحش کشیده بود به دختر خالم که تو نفرین کردی بچه ام از دست رفت.
تا حالا میگفتی بخاطر پول زنش شدی حالا چون شوهرم یمدته بیکاره یا اوضاع مالیش خرابه انتخابم از بخ اشتباه بوده؟ خوبه شما مشاور نشدی
من با شوهرم هیچ مشکلی ندارم الا وجود بچش و نمیتونم بخاطر شوهرم رو تخم چشمم بذارمش چون با این اخلاقهاش حتی مادرشم تحملش نکرده چه برسه به من
حرفام حقیقته بخاطر ابن به نظرتون سنگینه
ایشون قبل ازدواج میدونستن اون اقا یک زندگی داشته ...بچه داشته
و رابطه خونی پدر و فرزند هیچوقت تز بین نمیره !
ایشون با علم به این حقایق ازدواح کرده و حالا باید برای اون پسر مثل مادر باشه..چون انتخاب خودشه
و اینکه اگر اون اقا ویژگی خاصی داشت که ایشون برای ازدواج با این اقا راضی شد پس الانم فقط به اون ویژگی فکر کنه...و اون اقا رو با همه مشکلاتش بپذیره و از زندگی با فرزندشون هم شکایت نکنه
