2737
2739
عنوان

داستان زندگی و ازدواجم

| مشاهده متن کامل بحث + 175439 بازدید | 292 پست
گفت من اونو ول کردم دیگه و تو مرام من نیست بخوام دست زنمو بگیرم ببرمش با یکی از گدشتم حرف بزنه  ...

اگه واقعا همينا بود ك انقد پيچوندن و پليس بازي و كش دادن نميخاست ميتونست سريع تموم كنه با اونا

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

کاملا مشخصه که شما رمان نویسی و کپی میکنی و پست میزاری. ولی درکل درک درستی از خیانت و احساسش داری چون من اینو تجربه کردم و کاملا احساسم وقتی که فهمیدم بهم خیانت شده با چیزایی که تو نوشتی مطابقت داشت.

بهرحال برات دعا میکنم

بهش گفتم اخه اون ساعت از شب تو رفتی اونجا چی بگی 

گفت هم واسطه کیس اولمه هم دوست دختر دوستمه و اونجا خونشه و به من گفتن بیا راجع ب این قضیه صحبت کنیم منم رفتم...

بهش گفتم اما اون اس ام اسا...گفت بازم دنبال این بودن ک منو بکشونن باهاشون حرف بزنم...و منم البته بهشون گفتم ک اون شب نمیتونم برم و نمی رم... 

بهش گقتم ینی باز میخواستی بری اون خونه؟؟گفت با اون وصعی ک تو اون سری اومدی اونجا و این ماشین ضایع مگه دیوانه میبودم ک می رفتم 

بهش گفتم اخه نوشته بود اومدم خونه....


بهش گفتم اما تو اون شب تو خونمون گفتی ده ساله این باهاته و ب همین دلیله ک خبر داره روزه ایو....گفت تو دعوا حلوا خیرات نمیکنن ی چیزی گفتم دیگه 


بهش گفتم ببین برا خودت ایمطوری میگی اما من تاچیزی گفتم یا کاریکردم یادت میمونهـ...گفت اخه تو دیگه خیلی برخورد این طوری داری پیکنی...بهش گفتم این قضیه بهمم ریخته...


بهش گفتم زنگ برن ب این خانم صاحبی و بهش بگو ک امروز عقد کردیم و دیگه واسطه گریشو بذاره کنار...

قصه زندگی و ازدواجمو بخون و بهم کمک کن...دوستت داشتم و دارم...                                                                          من یاد گرفتم مسئول زندگیم باشم،یاد گرفتم برای کار و درآمد و خواسته هام تلاش کنم و حس خوب توانمندی و استقلال رو بچشم... ارزوی من برای آینده ام و سال جدید موفقیت، استقلال بیشتر و بیشتر و بیشتره..خدای من به هر خیری که برایم بفرستی سخت محتاجم... 
2731
کاملا مشخصه که شما رمان نویسی و کپی میکنی و پست میزاری. ولی درکل درک درستی از خیانت و احساسش داری چو ...

عزيزم يك درصد فكر كن زندگي خودش هست بنده خدا مياد اينجا بنويسه خالي بشه

هنوز چيزي نشده ك بخايم اينو بگيم

مث بعضي كاربرا نشده ك با داستان خيالي دهنمون سرويس ميكنن اين پربازديدا!

اگه واقعا همينا بود ك انقد پيچوندن و پليس بازي و كش دادن نميخاست ميتونست سريع تموم كنه با اونا

خودمم سردرگم بودم خیلی اون زمانا...نمی دونم..

قصه زندگی و ازدواجمو بخون و بهم کمک کن...دوستت داشتم و دارم...                                                                          من یاد گرفتم مسئول زندگیم باشم،یاد گرفتم برای کار و درآمد و خواسته هام تلاش کنم و حس خوب توانمندی و استقلال رو بچشم... ارزوی من برای آینده ام و سال جدید موفقیت، استقلال بیشتر و بیشتر و بیشتره..خدای من به هر خیری که برایم بفرستی سخت محتاجم... 
کاملا مشخصه که شما رمان نویسی و کپی میکنی و پست میزاری. ولی درکل درک درستی از خیانت و احساسش داری چو ...

وقتی درک درستی دارم تجربه خودمه...

چی عایدم میشه بیلم اینجا قصه بنویسم...

من الان تحت هزار جور راه حل دارم سعی می کنم مشکلااتی ک برام این قضیه پیش اورده رو حل می کنم..

ی راهمم برا اروم شدن نوشتنه...

قصه زندگی و ازدواجمو بخون و بهم کمک کن...دوستت داشتم و دارم...                                                                          من یاد گرفتم مسئول زندگیم باشم،یاد گرفتم برای کار و درآمد و خواسته هام تلاش کنم و حس خوب توانمندی و استقلال رو بچشم... ارزوی من برای آینده ام و سال جدید موفقیت، استقلال بیشتر و بیشتر و بیشتره..خدای من به هر خیری که برایم بفرستی سخت محتاجم... 
2738

تلفنو برداشت و تماسگرفت...بهش گفته بودم بذاره رو اسپیکر...

مکالمه ای ک داشت خیلی صایع و از نظر من ساختگی می اومد...بهش گفت 

+سلام مهندس خوبی اقات خوبه؟

-مکثکرد طرف مشخص بود داره فکر میکنه...جواب داد ممنو سلامت باشین

+نامزدم بهش گفت..من و خانمم امروز عقد کردیم..و من به پدر زنم تعهد دادم ک خواهشا برا اون قضیه دیگه واسطه نشین و واسطه گری نکنین و الانم خانمم پیشم نشسته اگه میخواین بهش نبریکی بگین و گوشی هم رو اسپیکره و صداتو میشنوه

(خواستم بهش بگم چقدرررر ضایعی تو عشق من )


خانمه جواب ااد ک من  نمیدونستم داری ازوواج میکنی و براتون ارزووخوشبختیمی کنم و لزومی هم نداره تلفنو بدی ب خانمت و منم واسطه ای بودمو به طرفم میگم دیگه 

نامزدم بهش گفت ممنون...بهش بگو ک دیگه دست برداره هر چند خودشم دیدتمون بیرون اما خب بهش بگو...

و بهش گفت با عرض پوزش من دیگه از این ب بعد هیچ کدومتونو نمیشناسم، و اگه تو خیالونم ببینمتون نمیشناسمتون و باید رومو کنم اون وری...

قصه زندگی و ازدواجمو بخون و بهم کمک کن...دوستت داشتم و دارم...                                                                          من یاد گرفتم مسئول زندگیم باشم،یاد گرفتم برای کار و درآمد و خواسته هام تلاش کنم و حس خوب توانمندی و استقلال رو بچشم... ارزوی من برای آینده ام و سال جدید موفقیت، استقلال بیشتر و بیشتر و بیشتره..خدای من به هر خیری که برایم بفرستی سخت محتاجم... 
تلفنو برداشت و تماسگرفت...بهش گفته بودم بذاره رو اسپیکر... مکالمه ای ک داشت خیلی صایع و از نظر من س ...

چرا اینجوری حرف زده انگار سر بچه دو ساله گول میماله

حقوق خوندم اگه بتونم پاسخ سوالتونو میدم🥰

خدافظی کردن و قطع کرد 

نگاه نامزدمکرد دستشو گرفته بودم از قبل لبخند زدم بهش 

نگام کرد اشگش ریخت

بهش گفتم وای چرا گریه می کنی 

گفت من ادمی نبودم ک بخوام خکدمو ب کسی اثبات کنم، دارم برای تو همه کاری میکنم ولی تو اونطوریک باید و شاید دوست داشتن منو درک نمی کنی...

اشکاشو پاک کردم بوسیدمش 

بهش گفتم تو ک همیشه فک میکنی دوستت ندارم من 

گفت بعصی وقتا اینقدرررر دوستم داری ک از سر و روم میریزه بعضی وقتا هم مثل امروز اصلا انگار دوستم نداری 

بهش گفتم اینو نگو خیلی خری...دیشب از دوریتکلافه شدم برا خودم رو کاغذ نوشتم خیلیخری ک دلت تنگشه و گرفتموخوابیدم 

گفت منم همینطور...

بوش کردم...با بوشم اروم می شدم...داشتم ب این فکر می کردم ک خدایا این عشق اخرش ممنو می کسه..اخه چرا من اینقدر دوسش دارم با اینهمه داستاناش...

قصه زندگی و ازدواجمو بخون و بهم کمک کن...دوستت داشتم و دارم...                                                                          من یاد گرفتم مسئول زندگیم باشم،یاد گرفتم برای کار و درآمد و خواسته هام تلاش کنم و حس خوب توانمندی و استقلال رو بچشم... ارزوی من برای آینده ام و سال جدید موفقیت، استقلال بیشتر و بیشتر و بیشتره..خدای من به هر خیری که برایم بفرستی سخت محتاجم... 
اسی اینجوری کش میدی یه عده بیکار میان گزارش میزنن میترکه 😕

اگه ترکید باز براتون مینویسم

قصه زندگی و ازدواجمو بخون و بهم کمک کن...دوستت داشتم و دارم...                                                                          من یاد گرفتم مسئول زندگیم باشم،یاد گرفتم برای کار و درآمد و خواسته هام تلاش کنم و حس خوب توانمندی و استقلال رو بچشم... ارزوی من برای آینده ام و سال جدید موفقیت، استقلال بیشتر و بیشتر و بیشتره..خدای من به هر خیری که برایم بفرستی سخت محتاجم... 
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز