احساسم میگه دیگه نمتونم دوستش داشته باشم دیگه قلبم براش نمیتپه وقتی میره ازخونه بیرون نفس راحت میکشم.یاد حرفاش میوفتم کلی نفرینش میکنم.حتی منی که همیشه نگرانش بودم دوست دارم بمیره تا راحت بشم برم دنبال زندگیم دوست ندلرم دیگه باهاش باشم چیکارکنم اگه بگمم طلاقم نمیده مگه من حق زندگی ندلرم