من یادمه مامانم ی رژ قرمز ازون قرمزای قدیماا ک بابام واسش خریده بود، داشت و پیش بابام میزد ب لباش یکمم ازش میمالید ب گونه هاش😅
شما بگین از دلبریای ماماناتون
کاربری قبلیم پاش پاش شد😅من به اون لک لک پدرسگ گفتم منو سوئد پیاده کنه،دهنشو باز کرد که بگه باشه افتادم اینجا😅 ی حسی بهم میگه در کنار سقراط و بقراط، یکی به اسم حبه مقراط همتوی تاریخ بوده ولی نتونسته آدم مهمی بشه و تاریخ فراموشش کرده😂
بعضی مردا ازینکه زنشون لباس اونارو بپوشه خوششون میاد
کاربری قبلیم پاش پاش شد😅من به اون لک لک پدرسگ گفتم منو سوئد پیاده کنه،دهنشو باز کرد که بگه باشه افتادم اینجا😅 ی حسی بهم میگه در کنار سقراط و بقراط، یکی به اسم حبه مقراط همتوی تاریخ بوده ولی نتونسته آدم مهمی بشه و تاریخ فراموشش کرده😂
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
کوچکِ رویاییِ من ، تک پسرم، آرالِ قشنگم منو بابایی لحظه شماری میکنیم برا دیدن روی ماهت برا گرفتن دستای کوچولوت...😍 خدایااا شکرت ک ثمره عشق قشنگمونو گذاشتی تو دلمو و مارو به آرزوی پنج سالمون رسوندی😍 خودت محافظش باش و سالمو سلامت بزارش تو بغلم🙏❤️
چیزی یادم نمیاد.ولی ۱۵ ساله میره سر مزارش قرآن میخونه
خدا رحمتش کنه
کاربری قبلیم پاش پاش شد😅من به اون لک لک پدرسگ گفتم منو سوئد پیاده کنه،دهنشو باز کرد که بگه باشه افتادم اینجا😅 ی حسی بهم میگه در کنار سقراط و بقراط، یکی به اسم حبه مقراط همتوی تاریخ بوده ولی نتونسته آدم مهمی بشه و تاریخ فراموشش کرده😂
من یه دختر شاد مهربونم😍زندگی برام هر لحظش شگف انگیزه ❤️دلم میخواد لابلای کتابایی که با خوندم اونا تبدیل به یه دکتر با وجدان میشم غرق شم🥰گاهی وقتا توی صحرا ذهنم می دوام خیلی تند خیلییی که یکدفعه یه انسان اشنایی رو میبینم اونیکه تا حالا ندیدمش ولی برام اشناش 😍😍❤️البته هنوزم نمی دونم کیه 😂با هم میدوییم خیلی تند خیلیییییی موهاو دامن توی هوا در حال پروازند 😃میرسیم به یه کوه که پر از درخت و گل روش هست در حالی که دست همو گرفتیم میریم روی کوه😍😍وقتی از اونور کوه پایین اومدیم یه دختر کوچولوی نازو مهربون😘با یه پسر کوچولوی ماجراجوی هم همراهمون پایین میان ❤️❤️❤️❤️❤️
نزدیک ۳۰ ساله دارند باهم زندگی میکنند ولی من تاحالا از مامانم دلبری ندیدم🙂
مطمئنا جلوی شماها اینکارو نمیکنه،ماهم از وقتی بزرگتر شدیم دیگه مامانم دلبریاشو میبرد تو اتاق خواب
کاربری قبلیم پاش پاش شد😅من به اون لک لک پدرسگ گفتم منو سوئد پیاده کنه،دهنشو باز کرد که بگه باشه افتادم اینجا😅 ی حسی بهم میگه در کنار سقراط و بقراط، یکی به اسم حبه مقراط همتوی تاریخ بوده ولی نتونسته آدم مهمی بشه و تاریخ فراموشش کرده😂
خودش دس به هیچ کاری نمیزد،کارای خونه روبین ماشش تادخترتقسیم کرده بود بابامم تامیرسیدخونه،میرفت پیشش ...
چون هیچ کاری نمیکرد؟
من یه دختر شاد مهربونم😍زندگی برام هر لحظش شگف انگیزه ❤️دلم میخواد لابلای کتابایی که با خوندم اونا تبدیل به یه دکتر با وجدان میشم غرق شم🥰گاهی وقتا توی صحرا ذهنم می دوام خیلی تند خیلییی که یکدفعه یه انسان اشنایی رو میبینم اونیکه تا حالا ندیدمش ولی برام اشناش 😍😍❤️البته هنوزم نمی دونم کیه 😂با هم میدوییم خیلی تند خیلیییییی موهاو دامن توی هوا در حال پروازند 😃میرسیم به یه کوه که پر از درخت و گل روش هست در حالی که دست همو گرفتیم میریم روی کوه😍😍وقتی از اونور کوه پایین اومدیم یه دختر کوچولوی نازو مهربون😘با یه پسر کوچولوی ماجراجوی هم همراهمون پایین میان ❤️❤️❤️❤️❤️