مادرشوهرم خاویار گرفته بودن، دکتر گفته بود براش خوبه....
آقا به زور خورده بودن میخواستن بریزن بره، بخاطر گرونیش دیگه مجبوری خورده بودن.... به شوهرم گفته بودن ببین خانومت میخوره... گفته بود تو رو خدا از این چیزا بهش ندین... بهم نگفته بود...
آقااااااا وقتی که فهمیدم خونه رو رو سرشون خراب کردم مادرشوهرم گفت قول میدم یه بار دیگه هم شده بخرم...
به شوهرم گفتم آخه نامرد میذاشتی حداقل از نزدیک ببینمش، باهاش دوتا عکس بندازم