نزدیک سی سال از خدا عمر گرفتم هرگز توی جامعه با کسی دعوام نشده بود امروز گیر یه آدم عوضی افتادم دعوا کردم
الان همش حرفاش میاد توی ذهنم ناراحتم چرا شیرفهمش نکردم که اشتباه میکنه
شش و نیم هم باید بیدار بشم برم بازار گل دسته گل عروسمون رو سفارش بدم یازده هم باید آرایشگاه باشم
ولی فکر و خیال نمیذاره بخوابم