چندتا از همکارام وقتی همدیگه رو میدیدیم همش میگفتیم چرا یه دورهمی نمیزاریم
چرا هماهنک نمیشیم بریم خونه همدیگه(چند ساله همکاریم)
یه بار یه عیدی بود همین حرف شد،گفتم چقدر سخت میگیرید همش میگید خب بیاین خونه ی ما ،برای شروع دوره
حالا دو روز قبلا مهمونی بود
گفتم من ساده میگیرم شما بیاین
خودشونم دوباره پیام دادن ساده بگیر رفت و امد ادامه داشته باشه
من دو نوع شیرینی داشتم
برای عصرونه الویه درست کردم با سبزی ودوغ و نون باگت (واقعا نیتم این بود ساده باشه😔😔)
۴نوع میوه و ژله و بستنی برای بعدش
خونه ی ما تموم شد و من خوشحال بودم از اینکه مهمونی دادم و دوستامو دعوت کردم
سری بعد بعد ۵ماه رفتیم خونه نفر دوم
نگم براتون چند مدل غذا برای عصرونه درست کرد. من سفره رو دیدم خیلی جا خوردم و خیلیییییی ناراحت شدم خیلییی هیچی هم نتونستم بخورم..بهش گفتم کفتم مگه قرار نبود ساده بگیریم این چه کاریه،گفت کاری نکردم که ساده هست...غذا اینقدر زیاد بود زنگ زد دوستهای سوهرش شام بیان
خونه ی بقیه هم همین تقریبا
من خیلییییی ناراحتم همش میگم پشت سرم حرف زدن حتما کفتن چقدر کم درست کرده و برای همین نفر دومی خیلی غذا درست کرد
من ندار نبودم به خدا،خودشون گفتن ساده بگیر
الان همش منتظرم یه دور تموم بشه یه بار دیگه نوبتم بشه دعوتشون کنم کلی غذا درست کنم
اینم بگم مهمونیهای بعدیم شد هر چند ماه..کلا ۷_۸نفریم
من کار اشتباهی کردم؟