چون خونه ی ما را از چنگ ما درآورد و خودش را زد به اون راه. ما هم هیچی نگفتیم. همیشه در حال نقش آدم خوبا را بازی کردنه. نقش اینکه من بهترینم. من اصلا طاقت ندارم کسی که باعث مصیبت های مالی ما شده. بعد از سال های زندگی یه ماشین خریدیم. اونم عقب افتادنش به خاطر اون بوده. الان ماشین را ببینه فیلم ذوق زدگی از خودش نشون میده. چون تو دلش فکر هم نمی کنه با کارهاش سال ها ما را از نظر مالی عقب انداخته. من اصلا طاقت ندارم. آدم بی زبونی ام هستم. چی کنم به نظرتون