بهش احترام میزاره
وقتی مادر جاریم مریض میشه مادرشوهرم به من میگه بیا باهم بریم عیادت منم میریم
و کلی احترام دیگه
حالا من سه ساله عروس شونم یک بار دست جاریمو نگرفت بیاردش خونه من
حتما باید دعوت کنم که جاریم بیاد
تازه عقد کردن قبلا دوست بودن اصلا خونه من نیومد ارزش قاعل نمیشه
وقتی میرم خونه مادرشوهرم مادرشوهرم همش با جاری میگن میخندن منو تحویل نمیگیره
منم زیاد نمیرم آرامش دارم
بهتر خدا کنه خوب و خوش باشن با ما کار نداشته باشن
والا
مهم نباشه برات
خوبه نرو زندگیت بکن بجای حسادت
توهم نرو خونه اون چه کاریه
خب؟
همون بهتر که زیاد نری
به درک که دوسش داره😑
خودتو بزن به بی خیالی حساس نشن
خب ماهم یکی از عروسامونو بیشتر دوسداریم چون اخلاقاش بهترن، نگاه کن ببین خودت چجوری
خب عزیزم شما چرا خودتو سبک میکنی
هی هردفعه بهت میگن میری
درصورتیکه خودت میگی باید دعوتشون کنی تا بیان
رفتار جاری تون عادی بود به نظرم
خوب معمولا باید جاری بزرگتر عروس رو پاگشا کنه...نمیشه که برای اولسن بار بی دعوت بیاد
منم مادر شوهرم چون شوهرمو بیشتر دوست داره منم دوست داره ولی منم هیچوقت بی احترامی نکردم همیشه کمکش میکنم تو کاراش که حتی مادر بزرگ شوهرمم همیشه میگه همیشه ذکرو خیرت هست .یا اینکه زیادم نیست ازدواج کردم ولی جاریمم چون سنش کمتر منه و تقریبا اندازه سن خواهر شوهر کوچیکمه مادر شوهرمم باهاش خوبه ولی به صمیمت من نمیرسه .همیشه هم هم مادر شوهرم میان خونمون هم جاریم ولی اینم بگم ما یه شهر دیگه هستیم دیگه نمیدونم در نبود من چیکار میکنن
اولشه. فقط بشین و ببین. صمیمیت که زیاد بشه بعد به دشمنی می رسه. تو خودتو بکش کنار و حال کن
به پای هم پیر شن
ولشون کن . بعدا از اون توقع بیشتری هم داره. ب
