سلام دوستان نی نی سایتی عزیز
من حدود 17 ساله با همسرم زندگی میکنم ثمره این ازدواج یه پسر 15 ساله است
با مثلا با عشق با هم زندگی رو شروع کردیم ولی از روز اول همسر من دست به زن داشت و فحاشی میکرد من هی صبر کردم گفتم درست میشه درست میشه بسیار عصبی و بدهن چند بار به شدت منو زد که رفتم پزشکی قانونی درگیری خیابانی داشته که منجر به دادن دیه شده خلاصه که این سالها من خیلی صبوری کردم البته جاهایی هم من لجبازی داشتم ولی فکر نمیکنم دلیل بر این باشه که منو بگیره بزنه الان بعد از این همه سال من از اول عید که باهم دعوامون شد به حالت قهر اومدم خونه پدرم و باز 14 فروردین خودم با پای خودم برگشتم خونه گفتم حالا اشکال نداره رفتم خونه منو با کمربند و میل جاروبرقی زد سر یه جروبحث کوچیک که زنگ زد خانواده ام بیان منو ببرن اونا هم اومدن کلی تلاش کردن که مارو آشتی بدن ولی نشد الان از عید تا الان من خونه پدرم به حالت قهرم اومدم ناگفته نمونه که تو این مدت کلی زنگ زد گفت بیا من اشتباه کردم هر چی من بگم انجام میده خودم پیش مشاور رفتم اون هم پیش مشاور رفت ولی من دیگه دلم به این زندگی نیست و هیچ علاقه ای بهش ندارم و باید بگم ازش متنفرم هستم
حالا از دوستانی که اینجا مشاور هستن یا میتونن منو راهنمایی کنن کمک میخوام که چه راهی درسته خیلی سردرگمم