دو سه روز رفتیم شمالامروز صبح که بیدار شدیم برگردیم یهو پسرم استفراغ کرد فکر کردم شاید باد خنک بهش خورده از زیر پتو در اومده اینطوری شده خلاصه راه افتادیم اومدیم تمام مسیر زرد آب بالا آورد خودمم گلاب له روتون ارز نصفه های مسیر حالم بد شد تا دو ساعت پیش هر چی حتی آب ام خوردیم بالا آوردیم من که معذرت میخوام اسهال شدیییییید ام شدم
من و خداوند
هر روز صبح فراموش می کنیم..
"او" خطاهای من را
و"من"لطف او را!!