وااااای💔😐 خیلی سخته منکه نمیتونم تحمل کنم
یبار خونه مامانم اینا داشتیم گلای مصنوعی که شکل نخل هست رو میشستیم رفته بودم دستشویی همینکه اومدم بیرون حیاط تاریک و ساکت یکی از شاخه های نخلو گرفته بود جلوی صورتش پرید جلوم انقدرررررررررررر ترسیدم آخرشم از ترسش جلوی دهنمو گرفته بود بابام اینا متوجه نشن کلا بزرگ نمیشن مردا