۱۲ سالم بود تا حالا کسی شماره نداده بود از دندونپزشکی اومدم بیرون کشیده بودم دندنمو باند روش بود حرف نمیزدم پرخون بود
تو ی مغازه مامانم داش خرید میکرد از دم درش میوه اومد دستچین کنه پسره بهم اشاره کرد بیا تو! من نگاش کردم اشاره کردم من🤦🏽♀️ گف اره رفتم تو سرمو تکون دادم
ی کاغذ گذاشت رومیزش عین خنگارفتم جلو برش داشتم دیدم شمارشه😕
دهنمو باز کردم فوش بدم تفام با خونا همه ریخت بیرون😂😂