وقتی میخواستمازدواج کنم فکر میکردم اینکه یه پسر خوب و متین و آروم و ... باشه خیلی خوبه! الان چندساله ازدواج کردیم و همون ویژگی های خوبش باعث نفرتم شده! واقعا حوصله م باهاش سر میره،انقد که خشک و یُبسه! به هیچ کاریم نمیخنده،دیوونه بازی در نمیاره،منم دلم میخواد جلوی جمع یه ابراز محبت کوچیک بکنه مثل بقیه جوونا! ولی کلا اخلاقاش عین پیرمرداس... انقد دلم میخواد برم باهاش بشینم تو یه کافه تا نصف شب حرف بزنیم،به قول معروف«لاس بزنیم» ولی اصلللا فازش اینجوری نیست.کافه هم بریم خیلی رسمی میشینه یه چیزی میخوریم و میایم... خلاصه هرکی از بیرون ببینه رو هوا عاشقش میشه ولی از من به شما نصیحت با این پسرای خوووب ازدواجنکنین،که تو ۳۰ سالگی مثل یه زن و شوهر ۵۰ ساله باشین.