شده ام خـار و زبون از در و دیـوار سخن می شنوم
صد به یک نیش و کنایه همه از یار کهن می شنوم
شایـد ایـن ثانیـــه ها بگـذرد از عمـر نباشد شاید
دگر هر روز صدای سخن از خستـه شدن می شنوم
آمدم بـار دگـــر رو بِکَـــنم حرف دلـــم را بزنـــم
سخنم بر دلتان جـای نشد حــرف سُنَـن می شنوم
ترنم_ترنم#