سلام. برادری دارم که 29 سالشه. از همه بیشتر تو درس موفق بود. تو کمترین سن فوق لیسانس گرفت. همه از میزان توانایی هاش در حیرت بودن
ولی الان بیکار تو طبقه ی پایین تو یه اتاق کوچیک نشسته. تک و تنها. و عامل عدم پیشرفتش رو هم پدر و مادرم میدونه. هیییییچ وقت با دختری حرف نزده و اعتقاد داره که کسی که به صورت مجازی با پسری حرف بزنه هرزه ای بیش نیستش. خیلی آدم پر ادعا و پر توقعی هستش. مادرم فقط ناراحتی اونو میکشه. هرروز سر غذا با مامانم دعوا میکنه. میگه تو دوس داری اذیتم کنی تو به من غذا نمیدی و سر دو تا لقمه دل مادرم رو میشکنه. با داد و فریاد به پدرم میگه شما برا من هیچ کاری نکردین مردم شاسی بلند زیر پاشونه من هیچی. به من هیچی ندادین. کار هم نمیکنه وقتی میگیم برو کاری برا خودت پیدا کن میگه آره شما دوست دارین من برم حمالی مردم رو بکنم. یه بار ازش خواستم در و ببنده گفت مگه من حمال توام؟؟ کدوم دختری با همچین پسری ازدواج میکنه؟ افسرده شده فقط میخواد بقیه رو اذیت کنه. مامانم هم راضی نیس دختری بیاره که باعث بدبختی دختر بشه. همش و هرروز کارش دعوا راه انداخته که شما برا من هیچ کاری نکردین. خودش برا خودش هیچ کاری انجام نمیده فقط گوشه ای قایم شده و هر از گاهی بیرون میاد و به پدر و مادرم میگه شما هیچ کاری برای من نکردین. میگه الان بقیه بودن خونه رو رو سرتون خراب میکردن من لطف میکنم بهتون. خودشو خیلی از بقیه سر تر میدونه. و خیلی چیزای دیگه. من که زیاد ازش خوشم نمیاد. کلا خواهر برادر نیستیم ما. همینجوری ادامه پیدا میکنه؟ مامان من سختی زیادی کشیده. و تنها امیدش بچه هاش بود. اون یکی برادرم هم که 24 سالشه. و دقیقا شبیه بچه هاست. لکنت زبان داره. بیماری قند داره. درس نخونده. آواره ی خیابان ها و با بچه های کوچیک بازی میکنه. ذهنش خیییلی کوچیکه.😔😔حرف زدن هیچکدوم بلد نیستن. اصلا آدم نمیبینن که برن ارتباط برقرار کنن. همه ی تقصیرات رو هم گردن مادرم میندا زن.