دو مورد تو ذهنمه بازم یادم اومد میگم
اول زن عموم و عموم...این دوتا آررررروم ترین و مخوووف ترین زن و شوهرین که تاحالا دیدم.خیلی ساکت ان و به جای حرف زدن با هم ارتباط چشمی زیاد برقرار می کنن و به نظرم اینجوری باهم حرف می زنن.😐 خیلی خیلی منزوی ان اصلا حس شوخ طبعی ندارن (آخرین بار که خندیدنو هیشکی یادش نیست)
و هییچ جا نمی رن یعنی ۱۰۰ سال یه بار شاید برا عید یا در شرایط اضطراری نهایت برا مراسم ختم میان.و عجیب تر از این جفتشون از بچه ها متنفرررررن جوری که زن عموم چندشش میشه بچه بغل کنه
یه بار دوستم به خنده گفت وای فک کن بری خونشون ببینی تو زیر زمینی جایی پره جسده🤣🤣🤣🤣
حالا از اون طرف دوستم و شوهرش
این دوتا خل و چل دو عالم ان
موقع عقدشون می خواستیم من و خواهر دوستم در اتاقو یهویی باز کنیم مچشونو بگیریم وسط زارتان زورتان😁 (آقا منظورم بوسه اینجا) که دیدیم دوتا منگل دارن با هم باب اسفنجی میبینن😐 و اینکه پسره از دوستم خیلی احساساتی تره😐خیلییییییییی...درحدی که موقع فیلم غمگین دیدن پسره گریه می کنه😁
فعلا همین دوتا تا یادم بیاد