الان سه ماهه عروسی کردم تو این سه ماه ۴.۵ بار رفتم خوته مامانم و هر هفتهه جمعه ها گاها میگن بیاییین باغ وقتی ب شوهرم میگم میگه وقت شد میریم یا اگ وفت هم باشه میگه نمیتونم بریم زنگ زد ب ابجیم کلی حرف گفت ک تو بهش هی میگی بیا اینم دور بر میداره و هزارتا حرف گفت خلاصه بگذریم ولی منم دلم برا خانوادم تنگ میشه😔😔حالا به جز اینا امروز دیدم شوهرم تو اتاق خودارضایی میکته 😔خیلی ناراحت شدم قبلا هم میدونستما ولی میگفتم ترک میکنه تا من وارده اتاق شدم دستشو زود کشید حالا میپرسن ک چرا هی دپ شدی میگم یه چیزی هست ک خوده شوهرمم میدونه میگن ن تو بهونه میگیری بخاطره اینکه بری خونه مامانت ولی امروز دیه کلا اعصاب شدم هی من میگفتم اینکارو میکنه مادرشوهرم میگف ن پسره من نمیکنه البته من بهش نگفتم خودارضایی میکنه شوهرم خودش گفت ک این بخاطره ابن دپرسه ولی هر چه کردم نشد ک نشد خلاصه دیه مخم هنگید از خونه زدم بیرون شب ساعته ۱۲ بود اومدن منو با دادو بیداد اوردن خونه مادرشوهرم بهم کلی حرف گفت کلا احساس میکنم از چشمه شوهرم افتادم😔😔خیلی داغونم کلا خیلی اذیتم میکنن انگار ن انگار ک ادم هستم دیروز هم کتکم زد جوری منو زد زمین ک هنوزم درد دارم چیکار کنممم دیه خسته شدممم😭😭😭😭
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
اونم فعلا سه ماهه ازدواج کردن حداقل دوسال بگذره بگی زده شده حرفی ولی اینکه سه ماهه ادم زورش اومده البته ی کوچولو هم به خانوم بستگی داره باید سیاست زنونه داشته باشه عشوه برای شوهرش بیاد دلبری کنه والا