صبح رفتم اموزشگاه کلی ادم اونجا صف واستاده بودن باید زودتر می رفتم اسمم و نوشتن گفتن برو محل ازمون نفر ۶ از گروه دو بودم ی نیم ساعتی اونجا واستادیم تا افسر اومد اسم ها رو ب ترتیب خوند فوق العاده بد اخلاق بود با صد من عسل هم نمی شد خوردش ما هم از ترس جیکمون در نمیومد چون کوچیکترین خطایی می کردیم دیگه واویلا بود باهامون لج می کرد خلاصه منتظر موندم تا نوبتم بشه ی اشتباه دیگه مم این بود ک فکر می کردم کارم زود تموم می شه واسه ساعت ۱۱ نوبت سونوگرافی داشتم همش عجله و استرس داشتم فقط زود تموم بشه تا برم سونوگرافی ی اشتباه دیگه مم این بود ک با بقیه صحبت می کردم همه شون می گفتن چون بار اولته حتما می افتی من با اینکه قبلش استرس نداشتم ب این باور رسیده بودم ک قبول نمی شم فقط رفتم ک امتحان بدم امتحان و زیاد جدی نگرفتم