2733
2739

اینجا ایران است...پیام من از خوزستان......چه خبره........کرونا بود بهتر بود بابا لااقل بی صدا می کشت

الهی به امید تو نه به امید خلق روزگار💙

آبم ندارین؟

👇❤دو تا بچه بودن توی شکم مادر.اولی  میگه تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟ دومی: آره حتما. یه جایی هست که میتونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم. اولی: امکان نداره. ما با جفت تعذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه. اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده. دومی: شاید مادرمونم ببینیم. ولی مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش؟ دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه. اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره. دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی.مثل دنياي امروز ما و خدايي كه همين نزديكيست😍...........

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
ی دونه ر داریم

ک تازه همونم نداریم😑

باز شوهر بی بهانه با ادایی کودکانه هیکل چون استوانه میکند غر غر به خانه یادم آید روز اول گردنش گج. دست و پا شل پیش بابا موش میشد سر خیش تا گوش می شد دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک شاد و چابک چشمهایم همچوو آهو عطر موهایم چو شب بو می شنیدم از لب او : حرفهایی همچو جادو : من غلام خانه زادت جان دهم هر دم به یادت گر نیایی خانه ی من میگریزد روحم از تن بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همانجا 😄 شد به پا جشن عروسی کیک و شام ودیده بوسی بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم قسمتم یک مرد جاانی اندکی لوس و روانی بی اراده همچو یابو پر خور و مغرور و پر رو هرکه کرد این دوره شوهر خاک بر سر گشت و حیران شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان 😂😂                     

 بخدا خسته شدم ت هوا گرمی اب رو ما میبندن مگ یزیدین لنتیا

 فک کن خدا با اون همه بزرگی دوسِت داره ،حتی فک کردن بهش هم آروم میکنه دله آدمو😍  حاجی حالِ یِه ایران بدع هرچی داشتیم و شکافتنش حاجی دزد اَ ایران زیاد زده چی میشد اگه سرجاش میزاشتنش/: ای ساربان آهسته ران من میهنم غم دیده است       شادمهر چقدر حق میگه |▪تو مثلِ هوایِ خوبِه بَعدِ بارونی▪︎|                    
الان با چی‌اومدی بالا 😂 با اینترنت من 😂

همین😵😄

باز شوهر بی بهانه با ادایی کودکانه هیکل چون استوانه میکند غر غر به خانه یادم آید روز اول گردنش گج. دست و پا شل پیش بابا موش میشد سر خیش تا گوش می شد دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک شاد و چابک چشمهایم همچوو آهو عطر موهایم چو شب بو می شنیدم از لب او : حرفهایی همچو جادو : من غلام خانه زادت جان دهم هر دم به یادت گر نیایی خانه ی من میگریزد روحم از تن بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همانجا 😄 شد به پا جشن عروسی کیک و شام ودیده بوسی بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم قسمتم یک مرد جاانی اندکی لوس و روانی بی اراده همچو یابو پر خور و مغرور و پر رو هرکه کرد این دوره شوهر خاک بر سر گشت و حیران شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان 😂😂                     
2740

نه قند داریم  نه چای 

احمدی نژاد کجایی😂😂😂😂

   سلام  میخاستم  بگم من ۶ساله اینجاعضو هستم  و این کاربری هفتمم هست😎بقیه کاربری هام بخاطر بعضی از مساعل تعلیق شد *چندتاشم  خودم تعلیق کردم خودمم معرفی نمیکنم 💙چون اکثرتون منو میشناسین 😊باز نمیخام دشمن تراشی بشه  خلاصه خاک خورده ای سایتم  ✋ از ۸سال پیش کاربر خاموش بودم  (و یه نصیحت برای شماها دارم طبق تجربیات من در این چندین سال  هیچ چیز اینجا باور نکنین اعصاب خودتونو خورد نکنین  زندگی تونو رو بخاطر حرفای بقیه خراب نکنین از کسی مشورت نگیرین اینجا اصلا  چون چیزی جز پشیمونی نصیب تون نمیشه  لطفا وقتی  تحت تاثیر حرفای کاربرای اینجا قرار گرفتین کاری انجام ندین 😑-دل کسی نشکنین اینجا  دو روز دنیا ارزش هیچی نداره این سایت که  در مقابل دنیا که زره ای نیست) اینجا پر از ادمای جور وا جور ۹۰در صد شونم به درد نمیخورن😂  ولی  اون ۱۰درصد باقی مونده  خیلی خانوم های گلی هستن  امید وارم وقتی وارد سایت میشین اون ۹۰درصد جلو چشم تون نباشن😂  (البته محاله  این اتفاق  پس مجبور به تحمل هستین😁)شما به خانومی خودتون ببخشین شون

شاید باورتون نشه ما امروز از ساعت یازده و نیم تا چهار و نیم اب نداشتیم بخدا

باز شوهر بی بهانه با ادایی کودکانه هیکل چون استوانه میکند غر غر به خانه یادم آید روز اول گردنش گج. دست و پا شل پیش بابا موش میشد سر خیش تا گوش می شد دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک شاد و چابک چشمهایم همچوو آهو عطر موهایم چو شب بو می شنیدم از لب او : حرفهایی همچو جادو : من غلام خانه زادت جان دهم هر دم به یادت گر نیایی خانه ی من میگریزد روحم از تن بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همانجا 😄 شد به پا جشن عروسی کیک و شام ودیده بوسی بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم قسمتم یک مرد جاانی اندکی لوس و روانی بی اراده همچو یابو پر خور و مغرور و پر رو هرکه کرد این دوره شوهر خاک بر سر گشت و حیران شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان 😂😂                     
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز