میدونم باید از کیلینک بپرسم
اما الان این مشکل برام پیش اومده و نمیدونم برخورد درست چیه
8 ساله ازدواج کردم و خب از همون اول و قبل عروسی مادر مخالف بود و هرچی گذشت مخالفتش پررنگ تر شد و تبدیل به کم محلی و دخالت و.. بماند که هربار من پشت شوهرم ایستادم و چندباری هم بهش گفتم اگر ناراحته از حضورش خب بگه تا نیایم.
ما تا الان تو اپارتمان پدرشوهرم بودیم که خودشون گفتن تا زمان خونه خریدن ما اینجا باشیم و مشکلی نداشته باشیم که خب نشد بخریم طی این مدت شوهرم تو کارش ضرر کرد و الان تاکسی داره
شاید عیب و ایراداتی داشته باشه عین من که کامل نیستم ولی خب ما دوتا باهم مشکلی نداریم برخلاف مامانم که کلا مشکل داره باهاش
ما قراره بریم مستاجری و قرار بود بریم دنبال خونه امروز
که شوهرم اومد دنبالم دیدم ناراحته یکم تو خیابونا دور زدیم و اومدیم خونه
گفت به مامانت بگو اثاث رو جمع کردی
گفتم چی میگی چرا؟ گفت به مامانم زنگ زده گفته من نمیذارم دخترم بره مستاجری اثاثشو جمع میکنم طلاقشو میگیرم
من گفتم خب این حرف مامانمه
حرف تو چیه
گفت مامانت از اول هدفش همینه، الانم به نتیجه نرسه سال بعد و سالهای بعد هم همینه
خب مگه همینو نمیخواد
بذار تمومش کنیم
الانم دوباره از خونه رفت بیرون
حالا من دلم شکسته، از اینکه به زبون اورد
سوای اون اگه این اتفاقات به طلاق هم ختم نشه، مامانم با این حرکتش انگار شان منو آورده پایین
چکار کنم😔