این سوتی پدرشوهرمه
یسری تو دوران عقد با خانواده همسرم یه سفر دوسه روزه رفتیم
بعد من جام عوض میشه خوابم نمیبره شب اول تا صبح خوابم نبرد صبحش چشام پف کرده و دآغون همه فهمیدن گفتم اره خوابمنبرده و پدرشوهرم یهو گف اره میدونم رضا(اسم فرضی شوهرم) نذاشته بخوابی😆😑 درصورتی ک شوهرم بیچاره خودش خواب بوده