سلام من قبلا مربی مهد بودم یه مهدکودک سمت ونک ولی از بس دیدم به مادرها دروغ میگن و بچه ها رو اذیت میکنن نتونستم تحمل کنم و اومدم بیرون مثلا بچه ها غذا نمیخوردن به من میگفت مامانش اومد بگو کل غذاشو خورده
یا کلی گریه میکرد میگفت مامانش اومد بگو بچه اروم وخوبی بود.از یه طرف دیدم بچه های یه کلاس که مریض میشن همه شون مریض میشن.
الان تصمیم گرفتم توی خونه از بچه ها مراقبت میکنم خودم هم یه پسر دوسال و نیمه دارم
عاشق آن نیست که هردم طلب یار کند عاشق آن است که دل را حرم یار کند