2733
2739
عنوان

پیرو تاپیک مادربزرگم

51 بازدید | 3 پست

یادتونه گفته بودم میخوام باهاش حرف بزنم که بعدا حرفاش منو آروم کنه؟ باهاش حرف زدم .... برام از قدیما گفت... حرفای قشنگی میزد... حرفاش بوی مهربونی میداد... بهم گفت تو شبیه مامانم هستی گفت هروقت میبینمت یاد مامانم میفتم... رفتارات ، حرفات ، چهرت ، همش منو یاد اون میندازه... عروسی یکی از نوه هاش رو بود انقدر خوشحال بود که من همونجا گفتم خدایا عروسی منم باشه ولی حالا.... آرزو داشت من دکتر بشم بیاد مطبم براش آمپول بزنم همیشه بهم میگفت... منم با انگیزه ای که توی خونوادم فقط اون بهم میداد درس میخوندم ولی حالا نمیتونه ببینه... الهی بمیرم براش .... این آخریا خیلی مهربون شده بود... دکترا دیگه کاملا قطع امیدمون کردن... دیگه گفتن شاید ده روز شایدم بیست روز دیگه زنده باشه... دیگه تموم شد... قصه ی زندگیش تموم شد... کاش همیشه بهش گفته بودم که دوستش دارم... کاش گفته بودم... کاش....


 راز تغییرات عجیب من این سایت هست انقدر طرفدار داره که به تبلیغ من نیازی نداشته باشه من فقط میگم برای همون یه نفری که قراره بپذیره و تغییر کنه برای من همون یه نفر کافیه dadashreza@


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یه مامان بزرگ مهربون داشتم که کلا ندیدمش

اون یکی مامان بزرگمو دوست ندارم چون هیچکدوم از مارو دوس نداره بین ما فرق میزاره عموم و عمم و بچه هاشو بیشتر از ما دوس داره اینو خیلی رک دار نشون میده

یه صلوات برا حضرت عباس هدیه کنید
2731
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

نمک بدن

udhc | 23 ثانیه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز