2737
2734
عنوان

خاطره زایمان من

| مشاهده متن کامل بحث + 92202 بازدید | 901 پست
خوش بحالت باخونده خاطرت گریه کردم چرامن نبایدبچه داربشم خداجونم 😔😔😔اگر میشه برام دعاکنید

عزیزم درکت میکنم خواهر منم طعم مادری نچشید دعا میکنم از ته قلبم به حق پاکی پسرم دامنت سبز بشه الهی 

گر تو با بد، بد کنی پس فرق چیست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

منم خاطره زایمانمو بامزمو بنویسم پس.من انقد شنیده بودم که درد زایمان زیاد انگاری میخوای بمیری و این حرفا روزی که اولین درد زایمانم شروع شد اذان صبح بود.خیلی کم بود بلند شدم رفتم مرکز بهداشت پیش ماما گفت برو بیمارستان وقت زایمانته .رفتم بیمارستان.اونجا معاینه کردن گفتن ۳ سانت باز شده و حالا یه هفته شاید اصلا طول بکشه برو خونه.برگشتم خونه.ماما همراه داشتم به اون زنگ زدم گفتم اینجوری گفت نه وقت زایمانت نیست دردهات وقتی پنج دقیقه یبار شد اون موقع زایمان میکنی.گفتم اع .مونده و بعد از ظهرش مامانم اومد پیشم.این در حالی بود که من هر دو ساعت یبار شاید درد داشتم نیم دقیقه ایی.مامانم هم گفت شربت زعفران غلیظ بخور با کمپوت آناناس بچه زود به دنیا میاد.منم شربت خوردم .کمپوت خوردم.ولی باز دردام انقد نبود.مامانم رفت.بلند شدم شام درست کردم.دیگه از ساعت ۷ شب یکم دردام نزدیک به هم شده بود ولی انقد که میگفتن خیلی درد وحشتناکیه نبود .آخه من تو پریودی هام واقعا درد شدید داشتم.شنیده بودم از اون دردا خیلی بیشتره.ولی این دردا از اون کمتر بود.میگرفت و ول میکرد.تا رسید به ساعت ۹ و نیم شب.من دردام شده بود هر ده دقیقه یبار ولی باز شدتش به نظرم کم بود.باز زنگ زدم به ماما همراهم اون گفت نه حالا زوده نیا بیمارستان اونجا اذیت میشی وقتی دردات رسید به ۳ دقیقه یبار بیا.منم دردام شد هر پنج دقیقه یبار.بعدم هر سه دقیقه یبار.آهااا اینم بگم که در طول روز ماماهمراهم گفته بود بشین پاشو کن.نمیدونم دیگه تحرک کن.پیاده روی تند تو خونه بکن.همه اینا رو انجام دادم.به حالت دستشویی رفتن مینشستم و زور میدادم وقتی درد داشتم.تا اینکه ساعت ده رفتم بیمارستان.آهااا اینم بگم که خواستم بشینم تو ماشین کیسه آبم پاره شد.ماما همراهم همش با تلفن با من حرف میزد گفتم کیسه ابم پاره شد گفت خوبه حالا طول میکشه تا بچه بیاد در طول راهم درد داشتم ولی باز انتظار خیلی درد شدیدی داشتم.رسیدم بیمارستان.خواستن معاینه کنن همین که معاینه کردن گفتن به هم که وااای فوله فوله.سر منم داد میزدن که چرا دیر اومدی .منم با حالت مظلومانه ای میگفتم من صب اومدم گفتین برو یه هفته دیگه بیا.خلاصه با لباس خونگیم منو بدو رسوندن اتاق زایمان.همین که رسیدم قیچی زدن بهم و دخترم به دنیا اومد .این در حالی بود که من انتظار خیلی درد رو داشتم .همین که دخترم به دنیا اومد اون یه ذره دردی که داشتم هم تموم شد.حالا من داشتم میرفتم بیمارستان باز داشتم شربت زعفران با خودم میبردم که اونجا بخورم😅😅ساعت ده و نیم هم رفتم تو بخش و مامانم اومد پیشم.الان دخترم ۱۵ ماهشه.

آها من ۱۲ اسفند زایمان کردم.تو ماشین هی شوهرم بهم میگفت امشب زایمان کنیااا فردا ۱۳ .امروز ۱۲ تاریخ تولدش لاکچری بشه😂😂

تمام خاطراتت منو یاد زایمان خودم انداخت فقط فرقش این بود که مامان من دور بود و منم بخاطر اینکه ناراح ...

الهی عزیزم پسر من ۱۴ به دنیا اومد چون ساعت دوارده و ده دقیقه شد من از بارداری و زایمانم خوشم میاد ولی نوزادی بچم وحشتناک بود یادم میفته بغض میکنم

گر تو با بد، بد کنی پس فرق چیست
2728
اره اصلا دوس ندارم سزارین بشم فقط خدا کمکم کنه طبیعی بیارم

عزیزم تجربیات زایمانم رو نوشتم خیلی کمک خوبیه حتما بخون انشاالله به سلامتی زایمان کنی

چه ظریفانه است خلقت قلب آدمی به تلنگری می شکند به لحنی می سوزد برای دلی می میرد به نگاهی جان می گیرد و به یادی می تپد
منم خاطره زایمانمو بامزمو بنویسم پس.من انقد شنیده بودم که درد زایمان زیاد انگاری میخوای بمیری و این ...

ای جان چه خوش زا ماشالله بهت گلم

گر تو با بد، بد کنی پس فرق چیست
عزیزم تجربیات زایمانم رو نوشتم خیلی کمک خوبیه حتما بخون انشاالله به سلامتی زایمان کنی

ممنون از لطفت حتمامیخونم😍

برای حل مشکل شوهرم یه صلوات مهمونمون کنید 💚خدایا سپاسگزارم بابت لطف بیکرانی ک در حق ما میکنی❤خدایا هر روز درهای سلامتی،عشق،امید،نور،برکت،ثروت و فراوانی را به روی ما بگشا❤❤الهی امین❤❤
2738
خیلی عالی بود عزیزم منم باردارم و واقعا واسه بعضی از قسمتاش چشمام پر اشک شد

الهی فدات بشم باداری تو به خدا نزدیکی چون یه فرشته تو دلته تو رو خدا برام دعا کن برا کار شوهرم دعا کن

گر تو با بد، بد کنی پس فرق چیست
عزیزم اینکه میگی تحرک داشتی تو بارداری چکارا میکردی مثلا؟ چقد پیاده روی؟ از ماه چند؟

گلم من از اول خب سر کار میرفتم خونم توی طبقه جهارم هفتاد پله را پایین بالا میرفتم سر کار همیشه غذا میپختم و خونه مرتب میکردم بعد کار ماههای آخر که دیگه نگگم برات پیادهروی و کار خونه و همه چی

گر تو با بد، بد کنی پس فرق چیست
منم خاطره زایمانمو بامزمو بنویسم پس.من انقد شنیده بودم که درد زایمان زیاد انگاری میخوای بمیری و این ...

الهی تو اینو گفتی یاد مامان بزرگم افتادم من قبل سزاریم سه روز درد داشتم اما مامان بزرگم روز عرفه زنگ میزد امروز بچه نیاری نگهش دار فردا عید قربانه خوبه بچه منم عید قربان بدنیا اومد ۲۴ مهر حالا جدای اینکه واقعا سزارینم بد بود چون همه چیو فهمیدم اما بچم آروم بود شکر خدا صبحا با خنده پا میشد نشد شب بیدار بمونم بخاطرش😁

وای منم دیروز معاینه شدم. گفت 2سانت بازی احتمالا یکی دوهفته بزایی. 8 خرداد زده برام. طبیعی از وقتی ...

آناناس بخور غذا آبگوشت بدون نخود بخور و شوربا  اپ

 وقتی درد زایمان شروع شد همون اول دوش آبگرم بگیر  

دردت که شروع میشه دعا معراج  رو به آب بخون و بخور  انشالله زایمان راحتی  داشته باشی 


با سلام این کاربر فوت شده است برای شادی روحش صلوات ختم بفرمایید .
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   niهانیتاha  |  16 ساعت پیش
توسط   mahsa_ch_82  |  18 ساعت پیش
توسط   eli99y  |  3 ساعت پیش