بی صدا بلند شدم رفتم بازار دنبال لنززززز
و لنز خاکستری گیرم نیومد مجبور شدم لنز سبز تیره بخرم
و اینکه چون تو عید بود اپلاسیون کار ارایشگاهی که میرفتم نمیومد
منممجبور شدمکه از پودر واجبی استفاده کنم و از شانس گندمممممم بهش حساسیت داشتممم تمام دستام و بدنم سیاه شد انگار ذغال مالیده بودن بهم
منممجبور شدمبا همون بدن سیاه برم ارایشگاه