یه جوگیری داشتم که نگو نپرس ...بچه بودم یه برنامه تلوزیونی بود که مجید اخشابی فک کنم خوانندش بود..اسم شعرشم یکی بود یکی نبود....بین دخترای فامیل نشسته بودیم گفتم میخوام شعر بخونم ...چون همه کلماتش رو بلد نبودم یه کلماتی جایگذینش میکردم که بیا و ببین .....متن شعر رو میخونم خودتون تصور کنید ....یکی بود یکی نبود دوتا چشم سرمه سور
عشق ما جونش دراد رنگ سرنوشتمه ...
یکی بود یکی نبود دوتا چشم سرمه سور عشق ما جونش دراد رنگ سرنوشتمه
اَنگوار عشکمه تووَتوسرشتمه عشق ما جونش دراد رنگ سرنوشتمه
...خو بگو وقتی حالیت نیست شعر بخونی غلط میکنی بخونی