یه روزم تو یه جمع خانواده همسرم بودیم.حرف غیبت بود من نمیشناختم سرم تو گوشیم بود.مادرشوهرم داشت از سقط هاش میگفت...گفت اتفاقامن کلی قرص خوردم تا مارال سقط شه(دخترشه که ۲۳سالشه)
سرموگرفتم بالا...دیدم نگاش افتاد ب من....گفتم ااااا سقط شد...اصلا حواسمنبود.یه چی گفتم ک لال نمیرم
گفت اره سقط شد.اینی ک پیشته الان تو کاسه توالت باید باشه.