دوم سوم دبستان بودم نامزدی خالم
مامانم حسابی بهم رسیده بود ولی نمیزاشتمش واسه موهام ببرم سالن
اصرار اصرار میکردم باید خودم مدل بدم
میخاستم ادا آرایشگرها رو دربیارم
خلاصه جونم براتون بگه دست اخر
ی مدل عجق وجق از خوردم درآوردم با چهل تا گل سر سایه زده بودم از کجا تا کجااا شبیه جن شده بودم خلاصه رفتیم
اینم بگم اصلاًم نمیرقصیدم فاز عروس داشتم
هر پن دیقه یبار مامانم میومد میبردم ی گوشه موهامو باز کنه نمیزاشتمش