بخدا نمیدونم چیکار کنم.خیلی سر دوراهی موندم
سه ساله ازدواج کردم.اوایل من سریع قهر میکردم و میرفتم خونه بابام.حالا که فهمیدم اشتباه بوده کارم و یکم بیشتر شده مقاومتم،حالا شوهرم سر هر بحثی میگه خستم از زندگی،من بدبختم ک تو زنم شدی،از خدامه این زندگی تموم شه...بعدشم ک من میگم خب تموم کن و کلی فحش میده،میگه حرفام از سر عصبانیت بوده.
بخدا حالم از این زندگی بهم میخوره،امشب سر یه بحث کوچولو میگه ابله حالم از زندگی بهم میخوره خداکنه زودتری تموم شه،منم ااومدم چمدونمو بستم گفتم منم میرم ک راحت شی،میگه برو انگاری جلوتو گرفتم بدرک.
حالام اومده ک حوصله ندارم و عصبانی بودمو انقد رو مخم نرو و گرفت خوابید
نمیدونم چیکار کنم؟؟از طرفی میگم این روزابیکاری و بی پولی بهمون فشار آورده کوتاه بیام،از طرفی تحمل شنیدن این حرفا و حقیر شدنم ندارم😔