من مجردم و شاغل، یکسال و نیم با کسی بودم کہ دانسجو ارسدہ و کارمند رسمی، دو تا طلاق داشت و چون خونہ خریدہ بود کلی بدھی، با قصد ازدواج اومد کلی بھش کمک مالی کردم تا مشکلات مالیش برطرف شد بعد از یکسال یہ بحث بینمون ش گفت نمیخوامت، بعد باز بھم برگشتیم، سرد بود ولی بود، تا اینکہ ۶ ماہ پیش عقد کردہ بود و نگفتہ بود، ششم عید با پیج فیک از لایو عروسیپیج یہ اقوامش فھمیدم زن دارہ و عروسیشہ، سہ ھفتہ قبل عروسیش تولدش بود رفتہ بودیم رستوران و بھش کادو داسم،بھش زنگ زدم گفتم چرا اینطور کردی دعوامون شد گفتم پول و کادوھا رو برگردون، کادوھام گرون قیمت بود، گفت من با زنم خیلی خوشبختم و عاشقشم تو برو یہ فکری بہ حال خودت کن و کلی ھم فحش داد، دلم از اون روز بدجور شکستہ
https://harfeto.timefriend.net/16653293432475 ..متعهد به عشقمون 👫🏻 ♥️///من هوشبرم ...هوشبرِ تو ...ینی تماام عارامشِ تو/// ///موهیتا راست میگف اهواز شهر عاشقیه شهر دیوونگیه که پیوند بخوره دل من ب دل تو فقط با یه نشونه///❤ دوستت دارم تمامِ من@|@♥خدایا شکرت بابت همه چی♥💜💫///
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
۲۵ مرداد ۱۴۰۰ نحس ترین روز زندگی من بود … روزی که از خواب پاشدم گفتم صبحانه بخورم به بابا زنگ بزنم حالشو بپرسم اما …. گفتن یتیم شدی … بدبخت شدی …. دیگه زندگی برام تموم شد … همون روز همون ساعت من مردم … لطفا برای پدرم و ارامش خودم یه صلوات بفرستید 😔😔😔 خیلی زیاد محتاجم ….