2733
2734

پدرم کارمنده.اما قبلنا خانوادم چون مدیریت اقتصادی نمیکردن انگار فقیرا بودیم

من بچه دوم خانواده بودم و همیشه چیزای خوب برای خواهرای کوچیکتر و بزرگترم بود.یادمه ده سالم بود برای عروسی داییم بابام یه دست لباس بیشتر برام نخرید و من همونو شب حنابندون و عروسی پوشیدم.دوستم منو توی عروسی دید و گفت چرا لباس دیشب رو پوشیدی؟!منم کلی خجالت کشیدم و نمیدونستم بهش چی بگم. بهش گفتم لباسم گم شده😥😅 یا مثلن یه کیف برای اول ابتدایی برام خریدن تا پنجم ابتدایی داشتمش.اونقدر سوراخ بود و مامانم برام دوخته بود که کیفمو کول نمیگرفتم .بغل میگرفتم که کسی پارگی هاشو نبینه.همیشه لباسای رنگو رو رفته خواهر بزرگم تنم بود و بهترین لباسا برای خواهر کوچولوم میخریدن!!! یادم میاد پول برای غذای اردو بهم نمیدادن و من نمیتونستم برم.همیشه آرزوم بود کیف چرخ دار صورتی بخرم و هزارتا حسرت دیگه......آخی.الان دیگه بزرگ شدم و ازدواج کردم و انشالله نمیزارم حسرتی به دل دخترام بمونه

شما هم از خاطراتتون بگین

تو میدونی، من چیزی نگم بهتره... 

گریه م گرفت :)

🙏🏻لطفاً برای شادی و آرامش روح همهء اموات و پدر عزیزم، هر ذکری رو که دوست داشتید، قرائت کنید...😭💔😞  #←🌸💚بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحــْــمٰنِ الرَّحِیــْـمِ💚 {وَ ذَالنـُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقـْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَیٰ فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلـَٰهَ إِلَّا أَنــْـتَ سُبــْـحَانَکَ إِنِّي کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِیْنَ (۸۷) فَاسْتَجَبــْــنَا لَهُ وَ نَجَّیــْــنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَٰلِکَ نُنـْجِی الْمُؤْمِنــِــیْنَ (۸۸)}💚🌸


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

😔😔😔

بخوام از خودم بگم یکی که تا میاد خوشی کنه پس گردنی میخوره🙃بابابزرگای عزیزم.کی میشه بیام پیشتون و دوباره ببینمتون؟😔بزرگترین درسی که زندگی بهم داد این بود که هیچکی نمیتونه زندگیتو تغییر بده جز خودت!ای کاش میتونستم به گذشته برگردم و به خودم بگم فکر نکن یه مرد میتونه زندگیتو تغییر بده،پاشو زندگیتو بساز!💔هزاردفه مردم تا بتونم زندگی کنم ولی هردفه شکست خوردم.شاید مرگ واقعی بتونه بهم زندگی ببخشه🙂گاهی دلم میخواد بچه دار شم ولی همینکه یادم میفته خودم قربانی بی‌تجربگی پدر و مادرم شدم پشیمون میشم.دلم نمیخواد این حرفارو پشت سرشون بزنم ولی اینجا مینویسم که یادم بمونه تا وقتی شرایط درستی ندارم بچه دار نشم😔                                            
2731
2738

عزیز دلم ایشالا از این به بعد حسرت چیزی به دلت نمونه💓

گفتم:خدایا؟؟؟؟؟دلم را شکستند!!! گفت:هیس!!!!!!!!!! نگران نباش؛ آنها هم برای خوشبختیشان به آسمانم رو می اندازند.....

خنده دار نیست منم فقر زیاد دیدم نمیخاستم بچه م اون روزا رو تجربه کنه اما انگار همه چی دست خود آدم نیست

السلام علیک یا ربیع الانام و نضرةالایام                          سلام بر تو ای بهار خلایق و خرمی روزگاران                               بهار۱۴۰۲

ظهرتابستان بودهمه توخونه خاب بودن،

وانتی زردآلونوبرانه میفروخت،ضایعات میگرفت زردآلومیداد

پول نداشتم،اومدم همه ی کفشای توحیاط وجمع کردم بردم زردآلوخریدم

هنوزم کسی نمیدونه،دزدکفشامن بودم😁

من دخترخالم خیلی ادعا پولداری میکرد ماهم وضعی نداشتیم مامانم رفت برام خودکار رنگی فانتزی خرید اون بدجور سوخت کیف کردم دلم خوش بود اصن توقعی نداشتم

تیکر بارداری نیس تیکر روز عروسیمه ...🤍✨.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز