خیلی حسودیش میشه
و خیلی حساس شده همش خواهر زادم ۴۰روزشه ولی وقتی اون میاد مهمون خونه پدرم خیلی حسادت میکنه و اخرش منفجر میشه
کلی گریه میکنه از بس گریه کرده بود دل پیچه گرفته بود
همش میگفت کی میرن خونشون وقتی هم دید نمیرن گریه کرد ک ما بریم خونمون
اونروزم اومده خونه میگه مامان بذار مامان بابای دنیز بزننش اونم گریه کنه من دنیزرو دوست ندارم